23
محل تبلیغ شما
23
محل تبلیغ شما

تازه های اخبار فرهنگی

برو بریم »
چاپ کتاب

چاپ کتاب

چاپ به معنی تکثیر کلمات یا تصاویر بر روی کاغذ ، کارت ، پلاستیک ، پارچه یا مواد دیگر است.صنعت چاپ بخشی جدایی ناپذیر از ...

آقای حسنی، خانم نامداری، دست از سر مردم بردارید!

 
دعوای مجریان رسانه ملی، یک «مساله ملی» نیست، مساله‌ای که متاسفانه خوراک اصلی آن توسط خود آنها تولید می‌شود.

روزهای اول نوروز به روزهای دید و بازدید، روزهای آشتی‌کنان و دوری از کینه‌ها کدروت‌ها شهرت دارد. اما نوروز امسال با واقعه ای مصادف شد که در خاطره‌ها می‌خواهد ماند. اتفاقی که متاسفانه خوراک اصلی آن توسط خود طرفین دعوا به رسانه‌ها انتقال پیدا کرد.

 روز دوم سال عید، آزاده نامداری مجری مشهور تلویزیون با انتشار تصویری در صفحه شخصی‌اش در اینستاگرام جنجال تازه‌ای به پا کرد. اتفاقی که تبعات آن همچنان ادامه دارد و طرف دیگر دعوا، یعنی فرزاد حسنی را نیز وارد ماجرا کرده است. دامنه‌ آن حتی فراتر از این دو نفر رفت. یک سایت خبری نسبت به رفتار آنها هشدار داد و رضا رشیدپور در واکنش به متن منتشر شده آن را توهین آمیز خوانده و به دفاع از خود و مجریان تلویزیون پرداخت.
آزاده نامداری با انتشار تصویرش به طور ضمنی فرزاد حسنی را تهدید کرد که از او چهل فایل صوتی ضبط شده در اختیار دارد که انتشار آن فاجعه به بار می‌آورد.
فرزاد حسنی نیزدر پاسخ مدعی شد که حتی اگر ادعا‌ها صحت داشته باشد، آیا این شیوه مناسبی برای بیان است؟ او البته به طور تلویحی ادعای دیگری هم داشت ومعتقد بود همسرش به خاطر پخش تصویرش از تلویزیون دست به چنین کاری زده است. و می پرسد: ریختن آبروی دیگران و حتی خانواده خود به چه قیمتی؟ به قیمت پخش تصویرمان از تلویزیون؟
حسنی درادامه توضیحاتی می‌دهد که نشان می‌دهد ماجرای ممنوع التصویری وی به دلایلی دیگری بوده است و می‌نویسد: اساسا مسائل خانوادگی ما به مدیران رسانه چه ارتباطی دارد؟ چرا ایشان با فرافکنی و عدم قبول واقعیت، موضوعات فی مابین در زندگی شخصی را به عدم پخش مستندشان ارتباط می دهند؟! اساسا ممنوعیت فعالیت ایشان از مراجع دیگر و به واسطه مواردیست که مرتبط با جدایی اش از من نیست.
حسنی ماجرا را کمی هم پیچده‌تر و سیاسی‌تر کرده و در پایان از کاربران می خواهد که از او سئوال کنند:
1- نظر ایشان درباره گروهک منافقین چیست؟
2- نظر ایشان درباره ی عاطفه ی مادری و عشق به فرزندشان چیست؟
با انتشار این اتفاقات سایت انتخاب در پایان گزارشش دراین باره مجریان را افراد «پرمدعایی» توصیف کرد که «به دلیل توجهات بیش از حد برخی مردم، امر بر آنان مشتبه شد که آنقدر مهم هستند که می توانند مراسم ازدواج و طلاق خود را به یک موضوع ملی یا «فاجعه» مبدل کنند!!»
مطلب سایت انتخاب البته به سایر مجریان دیگر صدا وسیما نیز اشاره دارد. مجریانی که از ایران فرار کردند و یا کسانی که با حضور در برنامه‌های مذهبی عواطف مردم را جریحه دار کرده و بعد پرونده‌های غیرمتعارفی از آنها به میان آمد.

رضا رشیدپور نیز در پاسخ به انتخاب از سوال کرد که چرا به جای خاموش کردن آتش به دنبال افروختن بیشتر شعله‌ها هستید و مدیران صداوسیما را برای برخورد بیشتر با مجریان تحریک می کنید؟
این ماجرا، عکس‌ها و خبرهای مربوط به آن به یکی از پرمخاطب‌ترین اخبار روزهای اخیر بدل شد. آنچنان که گویی پای رسانه‌های زرد خارجی به داخل باز شده و «پاپاراتزی‌ها» ایران را تسخیر کرده‌اند.
اگر در کشورهای دیگر رسانه‌های زرد از دعواها، قهرها و آشتی‌های هنرمندانشان دلیل موجهی میسازند برای تیراژ بیشتر و به تبع آن درآمد بیشتر، اما اینجا شرایط فرق می‌کند.
در میان جامعه هنری دنیای امروز یک اصل مهم وجود دارد. اصلی که می‌گوید «بدنامی بهتر از گمنامی است». براساس این اصل هرکاری مجازی است برای آنکه هنرمند یا خواننده در صدر اخبار و توجهات افکار عمومی باقی بماند. این مساله حتی به قهر و آشتی و یا تصادفات ساختی نیز کشیده شده است.
می‌توان فهمید که دو مجری مشهور به طور طبیعی در کانون توجهات مردم قرار دارند. آنها مانند هر آدم مشهور دیگری زندگیشان در پیش چشم مردم است. خصوصا اینکه از اهالی جعبه جادویی باشند.
ما به عنوان رسانه‌ها ناچاریم آنچه را افکار عمومی به دنبال فهمیدن بیشتر آن است پوشش دهیم. اما این پوشش رفته رفته به یک اصل برای بقای مسائلی تبدیل میشود شکل «فاجعه ملی» به خود می‌گیرد. درحالی که آن مساله گاه در حد دعوای رایج زن و شوهرهایی است که برای حل و فصل آن ده‌ها راه‌حل و ماده قانونی و عرفی وجود دارد.
مساله اینجاست که مجریان ما در ایران به سبک و شیوه هنرمندان سایر کشورها زندگی نمی‌کنند که بتوان آن را در قالب پروژه‌هایی برای «سروصدای بیشتر» و «روی آب ماندن» تعبیر و توصیف کرد. اگر این اتفاق در کشور دیگری صورت گرفته بود،  کانال‌های تلویزیونی حاضر بودند برای انجام یک مصاحبه اختصاصی با خانم نامداری صدها هزار دلار پول خرج کنند. اما اینجا ایران است و خانم نامداری از این راه نه تنها منفعت مالی کسب نخواهد کرد، بلکه اتفاقی محدود را به وسعت ایران بزرگ خواهد کرد. دلیل آن هم تنها یک چیز است. اینکه چهره این زن و شوهر را همه می‌شناسند.
فرض کنید در روزهای‌ آینده خانم نامداری به تهدیدش عمل کند و یکی از فایل‌های صوتی را که همه ما می‌دانیم احتمال در آنها چه گفته شده است، پخش کند. در مقابل فرزاد حسنی دست به مقابله به مثل زده و بخش دیگری از زندگی خصوصی‌اش را به روی دایره بریزد. در این شرایط اطمینان داریم رسانه‌ها به واسطه اینکه انتشار این اخبار، س کنجکاوری مردم را ارضاء خواهد کرد، دست به انتشار آن می‌زنند. اما آیا واقعا این راه حل درستی است؟ شاید بهترین کار این باشد که خود آنها خوراک خبری برای رسانه‌ها و فضای مجازی تولید نکنند و بیش از این پای مردم را به چارچوب زندگی خصوصی خود باز نکنند.

منبع : www.setarehnews.ir

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.