59
محل تبلیغ شما
59
محل تبلیغ شما

تازه های زندگینامه شعرا و دانشمندان

برو بریم »

زندگی نامه حافظ شیرازی

شمس الدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران ...

شمس الدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پا برجاست نام وی نیز جاودان خواهد بود.

خواجه شمس الدین محمدبن محمد حافظ شیرازى یکى از بزرگترین شاعران نغزگوى ایران و از گویندگان بزرگ جهان است و در شعرهاى خود “حافظ” تخلص نموده است. در غالب مأخذها نام پدرش را بهاءالدین نوشته اند و ممکن است بهاءالدین على الرسم لقب او بوده باشد. محمد گلندام نخستین جامع دیوان حافظ و دوست و همدرس او نام و عنوان هاى او را چنین آورده است: “مولاناالاعظم ، المرحوم الشهید ، مفخرالعلماء ، استاد نحاریر الادبا ، شمس الملهٔ والدین ، محمدالحافظ الشیرازی  
تذکره نویسان نوشته اند که نیاکان او از کوهپایهٔ اصفهان بوده اند و نیاى او در روزگار حکومت اتابکان سلغرى از آنجا به شیراز آمد و در همان شهر متوطن شد و نیز چنین نوشته اند که پدرش “بهاءالدین محمد” بازرگانى مى کرد و مادرش از اهل کازرون و خانهٔ ایشان در دروازهٔ کازرون شیراز واقع بود. 

ولادت و مرگ

ولادت حافظ در اول هاى قرن هشتم هجرى و در حدود سال ۷۲۷ در شیراز اتفاق افتاد. وفات حافظ به سال ۷۹۲ هـ اتفاق افتاد. او داراى زن و فرزندان بود.
  
شرح زندگانى

بعد از مرگ بهاءالدین پسران او پراکنده شدند ولى شمس الدین محمد که خردسال بود با مادر در شیراز بماند و روزگار آن دو به تهیدستى مى گذشت، به همین سبب حافظ همین که به مرحلهٔ تمیز رسید در نانوائى محله به خمیرگیرى مشغول شد تا آنکه عاشق به تحصیل کمالات او را به مکتبخانه کشانید و به تفصیلى که در تذکرهٔ میخانه آمده است وى چندگاهى ایام را بین کسب معاش و آموختن سواد مى گذرانید. بعد از آن زندگانى حافظ تغییر کرد و او در جرگهٔ طالبان علم درآمد و مجلس هاى درس عالمان و ادیبان زمان را در شیراز درک کرد و به تتبع و تفحص در کتاب هاى مهم دینى و ادبى از قبیل کشّاف زمخشرى و مطالع الانظار قاضى بیضاوى و مفتاح العلوم سکاکى و امثال آنها پرداخت و محمد گلندام معاصر و جامع دیوانش او را چندین بار در مجلس درس قوام الدین ابوالبقاء عبدالله بن محمودبن حسن اصفهانى شیرازى (م ۷۷۲ هـ) مشهور به “ابن الفقیه نجم” عالم و فقیه بزرگ عهد خود دیده و غزل هاى او را در همان محفل علم و ادب شنیده است.

چنانکه از سخن محمد گلندام برمى آید حافظ در دو رشته از دانش هاى زمان خود یعنى علوم شرعى و علوم ادبى کار مى کرد و چون استاد او قوام الدین خود عالم به قراآت سبع بود طبعاً حافظ نیز در خدمت او به حفظ قرآن با توجه به قرائت هاى چهارده گانه (از شواذ و غیر آن) ممارست مى کرد و خود در شعرهاى خویش چندین بار بدین اشتغال مداوم به کلام الله اشاره نموده است و به تصریح تذکره نویسان اتخاذ تخلص “حافظ” نیز از همین اشتغال نشأت کرده است(۱). 
(۱). اما تفحص در آثار آن دوره و دقت در حرفه و پیشهٔ کسانى که لقب “حافظ” داشته اند نگارنده را بر آن مى دارد که تخلص “حافظ” را به سبب خوش آوازى و احیاناً غزل خوانى او بداند. س.م.ت.  
شیراز در دوره اى که حافظ تربیت مى شد اگرچه وضع سیاسى آرام و ثابتى نداشت لیکن مرکزى بزرگ از مرکزهاى علمى و ادبى ایران و جهان اسلامى محسوب مى گردید و این نعمت از تدبیر اتابکان سلغرى فارس براى شهر سعدى و حافظ فراهم آمده بود. حافظ در چنین محیطى که هنوز مجمع عالمان و ادیبان و عارفان و شاعران بزرگ بود تربیت علمى و ادبى مى یافت و با ذکاوت ذاتى و استعداد فطرى و تیزبینى شگفت انگیزى که داشت میراث خوار نهضت علمى و فکرى خاصى مى شد که پیش از او در فارس فراهم آمد و اندکى بعد از او به فترت گرائید.

ویژگى هاى حافظ

حافظ مردى بود ادیب، عالم به دانش هاى ادبى و شرعى و مطلع از دقیقه هاى حکمت و حقیقت هاى عرفان. استعداد خارق العادهٔ فطرى او به وى مجال تفکرهاى طولانى همراه با تخیل هاى بسیار باریک شاعرانه مى داد و او جمیع این موهبت هاى ربانى را با ذوق لطیف و کلام دلپذیر استادانهٔ خود درمى آمیخت و از آن میان شاهکارهاى بى بدیل خود را به صورت غزل هاى عالى به وجود مى آورد. او بهترین غزل هاى مولوى و کمال و سعدى و همام و اوحدى و خواجو و یا بهترین بیت هاى آنان را مورد استقبال و جوابگوئى قرار داده است. کلام او در همهٔ موارد منتخب و برگزیده و مزین به انواع تزئین هاى مطبوع و مقرون به ذوق و شامل کلماتى است که هریک با حساب دقیق انتخاب و به جاى خود گذارده شده است. تأثر حافظ از شیوهٔ خواجو مخصوصاً از غزل هاى “بدایع الجمال” یعنى بخش دوم دیوان خواجو بسیار شدید است و در بسیارى از موردها واژه ها و مصراع ها و بیت هاى خواجو را نیز به وام گرفته و با اندک تغییر در غزل هاى خود آورده است و این غیر از استقبال هاى متعددى است که حافظ از خواجو کرده است.

 در میان شاعرانى که حافظ از آنها استقبال کرده و یا تأثیر پذیرفته است بعد از خواجو، سلمان را باید نام برد. علت این تأثیر شدید آن است که سلمان هم مانند خواجو از معاصران حافظ و از جملهٔ مشاهیرى بود که شاعر شیراز سرمشق کار خود قرار داد. پاسخ ها و استقبال هاى حافظ از سعدى و مولوى و دیگر شاعران استاد پیش از خود کم نیست اما دیوان او به قدرى از بیت هاى بلند و غزل هاى عالى و مضمون هاى نو پر است که این تقلیدها و تأثرها در میان آنها کم و ناچیز مى نماید. علاوه بر این علو مرتبهٔ او در تفکرهاى عالى حکمى و عرفانى و قدرتى که در بیان آنها به فصیح ترین و خوش آهنگ ترین عبارت ها داشته وى را با همهٔ این تأثیرپذیرى ها در فوق بسیارى از شاعران گذشته قرار داده و دیوانش را مقبول خاص و عام ساخته است.  
این نکته را نباید فراموش کرد که عهد حافظ با آخرین مرحله هاى تحول زبان فارسى و فرهنگ اسلامى ایران مصادف بود و از این روى زبان و اندیشهٔ او در مقام مقایسه با استادان پیش از وى به ما نزدیکتر و دل هاى ما با آن مأنوس تر است و به این سبب است که ما حافظ را زیادتر از شاعران خراسان و عراق درک مى کنیم و سخن او را بیشتر مى پسندیم.  
 

 

مطالب مرتبط :

پاسخ دهید