7813
محل تبلیغ شما
7813
محل تبلیغ شما

خلاصه قسمت17
پسر فردا به پدربزرگش زنگ میزنه و میگه بیاید خونمون مامانم افتاده رو زمین و ازسرش خوت میاد.پدرو مادر فردا آشفته میشن و به ادا و ملدا زنگ میزنن تا اوناهم به خونه فردا بیان.فردا رو میبرن بیمارستان و متوجه میشن که شوهرش اونو هول داده و سرش خورده به زمین.تو بیمارستان تولکا و هارون دوباره باهم روبه رومیشن؛ادا از تولگا میخواد تا برگرده خونه ولی تولگا بهش میگه من تورو تنها نمیذارم که هارون دوباره میپره وسط و میگه ادا تنها نیست ما کنارشیم.ادا برای اینکه بحث بالا نگیره تولگا رومیفرسته که بره.فردا بهوش میاد و ملدا از هارون میخواد تا ادا و بچه ها رو به خونه ببره.موقعی که رسیدن خونه چون بچه ها خواب بودن هارون مجبور میشه اونا رو تا داخل ببره.ادا به هارون میگه ببین چقد معصومن.هارون میگه آره ولی تو نذاشتی بچه معصوم ما دنیا بیاد.ادا جوگیر میشه که حقیقت و به هارون بگه ولی همون موقع کرم میرسه و ادا نمبتونه بگه.ازطزف دیگه یه انفجار تو کارخونه هارون رخ داده و هارون و ملدا میرن اونجا تا اوضاع روآروم کنن.هارون همش با خودش فکر میکنه تا یه راه حل پیدا کنه که کسی آسیب نبینه و مدام با خودش درگیرهاز طرف دیگه تولگا تو کلاس رقص به همه میگه که قراره با ادا ازدواج کنن.ادا متعجب میشه ولی چیزی نمیگه.سوال دوست ادا که عاشق تولگاست با شنیدن این خبر بهم میریزه و با گریه کلاس رو ترک میکنه.کرم هم همچنان درگیره جلب توجه بورجو هست.مادر ادا با ادا صحبت میکنه وازش میپرسه با تولگا حرف زدی؟که اونم میگه آره وهیج مشکلی نیست و به زودی ازدواج میکنیم.مادرش میگه اگه به خاطرما میخوای ازدواج کنی اینکارو نکن چون نمیخوام به سرنوشت فردا دچار شی و ادا بهش میگه که همجین جیزی نیست و به خاطراونا نیست.خواهر هارون به شرکت برگشته و حسابی به منشی شوهرش شک کرده و از شوهرش میخواد که اونو اخراج کنه ولی منشی اونو تهدید کرده که اگه اینکارو کنه همه جیز رو به همه میگه شوهر خواهر محترم هارون هم این وسط حسابی گیرافتاده
پایان قسمت17

خلاصه قسمت18و19
هارو به ادا میگه که فقط یک روز برای من باش ادا اول قبول نمیکنه ولی بعد راضی میشه و یه روز کامل باهم توکشتی وقت میگذرونن و حسابی خوش میگذرونن.ملدا تمام روز به هارون زنگ میزنه ولی هارون جواب نمیده؛ازاون طرف هم تولگا به ادا زنگ میزنه ولی جوابی نمیگیره.دوست صمیمی ملدا متوجه رابطه ادا و هارون شده ولی ادا بهش میگه که وقتی من باهاش دوست بودم نمیدونستم کیه و خبرنداشتم دوست پسر خواهرمه.گولای دوست ملدا راضی میشه که چیزی به ملدا نگه.ملدا حسابی به هارون شک کرده و میره لب ساحل که میبینه ادا و هارون باهم از کشتی میان بیرون.هاج و واج نگاهشون میکنه و ازشون دلیل میخواد که اینجا چکار میکنن.ادا شوکه شده و نمیدونه چی بگه هارون به ادا میگه بیا همه چیزو اعتراف کنیم حالا که خودش مارو دیده.ادا با وحشت میگه نه.ملدا میگه چی رو ازمن پنهون میکنید که هارون میگه من وادا میخواستیم واسه نامزدی سوپرایزت کنیم ملدا خوشحال میشه و چیزی نمیگه.آخر شب وقتی هارون میخوار ادا و ملدا رو به خونه برسونه؛سر راه تولکا رو میبینن و ادا با تولگا به خونه برمیگرده.هارون حسابی عصبی میشه و با ملدا سرد و بد حرف میزنه.ملدا حسابی دلش میشکنه و گریه میکنه و با ادا درد دل میکنه.ادا هم حسابی عذاب وجدان گرفته.ملدا برای گولای درددل میکنه و میگه راجع به هارون بد فکر کردم در حالیکه اون با ادا بوده و داشته برای من سوپرایز آماده میکرده.گولای آشفته میشه وبه پیش ادا میره و بهش میگه اگه یه بار دیگه با هارون ببینمت همه چیز رو به ملدا میگم.اداهم قول میده که اینکارو تکرار نکنه.یه نفر از هارون و ادا موقع رفتن به کشتی عکس میگیره و اونارو برای هارون میفرسته.هارون پیش ادا میرا و براش توضیح میده جریانو و میگه اگه با من باشی من باهمه مبارزه میکنم.تولگا که میبینه هارون زیادی داره با ادا حرف میزنه میادو حسابی با هارون گرد و خاک راه میندازن.ادا به زور هارون و میبره و بهش میگه ازاینجا برو.هارون میگه به خاطر تو همه کاری میکنم.ادا بهش میگه به خاطر من فقط از من دورشو.هارون هم با ناراحتی میره.
پایان

 

منبع : mozhganfilm6.persianblog.ir
مطالب مرتبط :

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.