-
راز ثبوت و درخشندگی رنگ ها
-
انواع سبک های قلمزنی
-
نقش تابلو تبلیغاتی بر میزان درآمد کسب و کارهای مختلف
-
What is Iranian Sookh-e-Moarragh?
-
همه چیز راجع به چرتکه
-
اهمیت مشاوره قبل از ازدواج
-
طراحی سایت املاک
-
واکنش همسر حمید گودرزی به انتشار خبر جدایی شان/همسرم تعادل ندارد
-
تیپ همسر و دختر شادمهر عقیلی! + عکس
-
انتشار عکس های خصوصی مهراوه شریفی نیا! + عکس
-
احسان علیخانی به عیادت بهنام صفوی رفت + عکس
-
آرزوی مجری ممنوع التصویر تلویزیون در روز تولدش/ عکس
-
پشت صحنه تمرین جالب و زیبا رضا یزدانی و ارکستر سمفونیکش + تصاویر
-
وقتی فردوسی پور،جان “جناب خان”را قسم داد تا رامبد بی خیالش شود
-
برن سات بازیگر سریال عشق ممنوع و فاطما گل به ایران می آید
-
برای اولین بار در ایران آلبوم خواننده زن منتشر شد + معرفی خواننده
-
سری جدید شام ایرانی با حضور سام درخشانی +تصاویر پشت صحنه
-
«درباره الی» در میان 10 فیلم برتر خارجی سال 2015
-
یک مجری صدا و سیما با سعید آقاخانی و لیلا اوتادی همبازی شد
-
گلایه پیشکسوت سینما از ماهها بیکاری
-
جدیدترین عکس بهنام صفوی بعد از عمل مرداد 94
-
محمدرضا گلزار ازدواج کرد + عکس
-
بازیکران مشهور در مراسم رونمایی از دندون طلا
-
9 هنرپیشه زن به علت بدحجابی ممنوع الفعالیت شدند
-
کدام بازیگر زن ایرانی با سوفیا لورن و اینگرید برگمن مقایسه میشود؟
-
هدیه نیروی دریایی ارتش به امیر تتلو برای آهنگ جدیدش +عکس
-
نامزدهای شصت و هفتمین دورهی جوایز تلویزیونی امی اعلام شدند
-
آیا ماه عسل در سال 95 هم پخش می شود؟
-
روزه خواری نبوده/ تبریک با ناپلئونی نمادین + عکس
-
سریال هایی که بعد از ماه رمضان خواهیم دید + زمان پخش
تازه های اخبار فرهنگی
برو بریم »
چاپ کتاب
چاپ به معنی تکثیر کلمات یا تصاویر بر روی کاغذ ، کارت ، پلاستیک ، پارچه یا مواد دیگر است.صنعت چاپ بخشی جدایی ناپذیر از ...-
7 مورد از انتظارات مردان از زنان در روابط عاشقانه
-
سیر تا پیاز کراتین مو
-
سوالات آشنایی قبل از ازدواج از دید مشاور
-
جدیدترین هزینه ارتودنسی دندان در تهران سال 1402
-
علت صاف نشدن مو بعد از کراتینه
-
معرفی آسیب های ورزشی در شنا
-
نقش مکمل پمپ در بدنسازی
-
بافت آفرو چیست
-
آیا ممکن است زخم بستر منجر به مرگ شود ؟
-
انتخاب بهترین وکیل مناسب در اهواز
-
چگونه یک روانشناس خوب پیدا کنیم
-
نقش وکیل و مشاور حقوقی ارز دیجیتال چیست
-
چگونه درد براکت های ارتودنسی را تسکین دهیم؟
-
اثرات منفی مسواک زدن بیش از حد
-
ویژگی های ترازو دیجیتالی شیشه ای
-
نحوه انتخاب لاک ناخن مناسب برای شما
-
خواص عسل برای خانم ها
-
فواید مکمل های غذایی
-
ویژگی اسباب بازی های مناسب برای کودکان
-
فواید استفاده از صندلی ماساژور
فرهنگ > کتاب – امام از بنز پیاده شدند، من در بلیزر را باز کردم و از امام خواستم روی صندلی عقب ماشین بنشینند، امام(ره) فرمود: «میخواهم جلو بنشینم…»
به گزارش خبرآنلاین، خاطرات محسن رفیقدوست، روایت زندگی و مبارزات رفیقدوست از زبان خودش است. کتاب را داود قاسمپور تدوین و مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است. «خانواده و تحصیلات راوی، مبارزات وی تا پانزده خرداد 1342 و از قیام پانزده خرداد تا تبعید امام، و دستگیریاش در سال 1355، پیروزی انقلاب اسلامی و بازگشت امام خمینی(ره)» از مباحث این کتاب است. همچنین رفیق دوست در این کتاب به بیان خاطراتش درباره چگونگی دستگیری، فعالیتهایش در دوران زندان قبل از پیروزی انقلاب و تشکیل و تثبیت سپاه پاسداران، پرداخته است.
در بخش هایی از این کتاب در خصوص روز 12 بهمن 57 و تدارک برای حضور امام(ره) در ایران می خوانیم:
رفیقدوست درباره نحوه تهیه اتومبیل مینویسد: «برای انتقال امام از فرودگاه به داخل شهر، به دنبال تهیه ماشین بودیم. یکی از برادرانمان به نام حاج علی مجمعالصنایع، بلیزری داشتند که آن را برای این کار انتخاب کردیم. سپس به کارخانه شیشهسازی میرال فشار آوردیم تا شیشههای عقب و دو طرف این ماشین را ضد گلوله کند. بدنههای ماشین را هم، به خصوص قسمتی را که قرار بود امام بنشینند، فولاد کار گذاشته بودیم. در هر صورت ماشین را، آنگونه که در حد خودمان بود بهصورت ضد گلوله درست کرده بودیم.»
شناسایی و آمادهسازی مسیر انتقال امام از فرودگاه تا بهشت زهرا و از بهشت زهرا تا مدرسه رفاه از دیگر فعالیتهای کمیته استقبال بود. رفیقدوست در این باره میگوید: «امام اعلام کرده بودند که از فرودگاه به بهشت زهرا خواهند رفت. ما هم انتظامات را به دو دسته تقسیم کرده بودیم که دسته اول انتظامات داخل بهشت زهرا و دسته دوم، مسیر از فرودگاه تا بهشت زهرا را بر عهده گرفته بودند. فرماندهی دسته اول با مرحوم شهید صادق اسلامی و فرماندهی دسته دوم با آقای احمد توکلی بود.»
وی توصیف دقیقی از مراسم انتقال امام به بهشتزهرا ارائه میدهد و میگوید: «قرار شد تا امام با هشت دستگاه ماشین و ده موتورسیکلت اسکورت بشوند… ترتیب ماشینهای اسکورت هم اینگونه تنظیم شد که من در وسط ماشینها قرار بگیرم و دو ماشین در دو طرف من باشند و سه ماشین هم پشت سر هم قرار بگیرند و در هر ماشین غیر از راننده چهار نفر مسلح بنشینند. موتور سوارها هم که ده دستگاه بودند هر کدام از یک راننده و یک نفر مسلح تشکیل شده باشد.
بنابراین گزارش، به تازگی کتاب خاطرات دیگری از رفیقدوست از سوی سوره مهر منتشر شده با عنوان «برای تاریخ می گویم» که در این کتاب نیز جزئیاتی از ورود امام(ره) به ایران بیان شده است که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید:
هیچ کس تا صبح نخوابید. همه مناجات میکردند و نماز شب میخواندند بعد از نماز صبح، بلیزر را روشن کردیم. آیتالکرسی و وانیکاد خواندم و به همراه محمد بروجردی به راه افتادم. برای اینکه سلاحی غیر از کلت هم داشته باشیم، مرحوم بروجردی لباس روحانی پوشید و یک کلاشینکف زیر عبایش گرفت. ابتدای جاده فرودگاه پلیس ایستاده بود. پلیس را از آنجا رد کردیم قبلا کارت چاپ کرده بودیم و فقط شخصیتهای سیاسی – مذهبی را که کارت داشتند، به داخل ترمینال راه میدادیم. خلیلالله رضایی، پدر رضاییها که با من دوست رود، به زور تعدادی کارت برای سران سازمان مجاهدین گرفت. دیدم سران مجاهدین خلق هم بغل هم، جلوی دری که قرار بود امام وارد سالن فرودگاه بشود، در صف اول ایستادهاند. قیافه گرفتم و گفتم: «صف اول فقط باید روحانیون باشند.»
بعد دست اسقف مانوکیان، خلیفه ارامنه را که در صف سوم بود گرفتم و به صف اول بردم. شهید بهشتی و مقام معظم رهبری و آقای هاشمی و همه روحانیون آمدند و خود به خود، مجاهدین خلقیها به صفهای دوم و سوم رفتند. هواپیمای امام که نشست قرار نبود کسی روی باند برود؛ فقط شهید مطهری و آیتالله پسندیده (برادر امام) به داخل هواپیما رفتند و با امام به داخل سالن آمدند. امام چهار – پنج دقیقه پیام کوتاهی به مردم دادند و فرمودند: «وعده ما، بهشت زهرا».
ازدحام به حدی بود که حاج حسین شاهحسینی، از قدیمیهای جبهه ملی غش کرد و افتاد. افراد انتظامات دیگر نمیتوانستند مقاومت بکنند. امکان خارج شدن امام از داخل جمعیت نبود. من به حاج احمد آقا گفتم که امام را دوباره به باند ببرید تا همان جا سوار ماشین بشوند. امام با سیداحمد آقا برگشتند و من سریع با بلیزر از در ورودی باند، وارد باند شدم. دیدم داخل باند کوچهای توسط دو ردیف از افسران نیروی هوایی تشکیل شده و همه سلام نظامی دادند. امام از میان آنها عبور کردند و میخواستند به همراه سید احمد آقای سوار یک بنز نیروی هوایی بشوند. زمانی که ترمز زدم و پایین آمدم، امام داخل بنز نشسته بودند و ماشین میخواست حرکت کند. دویدم. در بنز را باز کردم، سلام کردم و دستشان را بوسیدم و گفتم: «آقا، ماشین دیگری برای شما تهیه شده، تشریف بیاورید داخل آن ماشین بنشنید.»
امام فرمودند: «چه فرقی دارد؟»
عرض کردم: «آقا، این ماشین کوتاه است. ما یک ماشین بلند برای شما در نظر گرفتهایم که مردم بتوانند شما را ببینند.»
در همین بین، شهید (مهدی) عراقی هم رسید و خدمت امام عرض کرد: «آقا، تشریف بیاورید و سوار این ماشین (بلیزر) بشوید.»
امام از بنز پیاده شدند. من در بلیزر را باز کردم و از امام خواستم روی صندلی عقب ماشین بنشینند. امام(ره) فرمود: «میخواهم جلو بنشینم.»
قرار ما این بود که آقای مطهری روی صندلی عقب، کنار امام بنشیند و حاج احمد آقا هم کنار من بنشیند. جای هاشم صباغیان هم پشت سر امام بود تا اوضاع را کنترل کند. آقای مطهری گفت که من با یک ماشین دیگر زودتر به بهشتزهرا میروم. آقای صباغیان رفت عقب بلیزر نشست امام تا چشمشان به آقای صباغیان افتاد، گفت: «ایشان چرا اینجا هستند؟»
هاشم صباغیان گفت: «من برای اداره استقبال از شما مسئولیت دارم.»
امام فرمودند: «خودش اداره میشود، بیایید پایین».
ایشان اصرار کرد. امام فرمودند: «بیایید پایین، مسئله می شود.»
آقای صباغیان پیاده شد چون بلیزر دو در بود، احمدآقا از همان صندلی جلو که خوابانده بودیم رفت و در صندلی عقب نشست امام هم کنار من نشست.
6060
تازهای اخبار داغ »
اخبار اجتماعی ، اخبار اقتصادی ، اخبار حوادث ، اخبار علمی و آموزشی و . . .
-
همه آنچه باید در مورد راه اندازی نانوایی بدانید
-
بررسی فواید مکمل غذایی در گاو ها
-
راهنمای خرید پکیج مناسب
-
انتخاب گلدان مناسب
-
7 مورد از انتظارات مردان از زنان در روابط عاشقانه
-
10 زن سئوکار برتر ایران: زنانی که نقش برجستهای در دنیای سئو دارند!
-
مصرف برق در دستگاه بلوک زنی چقدر است؟
-
نکات مهم بسکت های حمل نفر
-
سیر تا پیاز کراتین مو
-
سنگ گرانیت نطنز، انتخاب برتر برای کانتر آشپزخانه