اس ام اس جدید عاشقانه مهر ماه ۹۳

اس ام اس جدید عاشقانه مهر ماه ۹۳

::

اگه میدونستی چقدردلم برات تنگ شده پیش خودت می گفتی:
واااااااااااااااااااااااااای چقدردلش برام تنگ
شده!
.
.
.

کسی که از صدا میگفت، به لب مهرسکوتم زد/مرا بالای بالا برد، ولی سنگ سقوطم زد/ چه هاگفتند و
نشنیدم، بدی کردند و بخشیدم/ ز تیغ اشکم ریخت، ولی من باز خندیدم / سکوتم حرفها دارد، ولی چشم و
دهان بستم / ببین ای خوب دیروزی، کجا بودم کجاهستم…!
.
.
.

درد دارد
وقتی می رود …
و همه می گویند : دوستت نداشت …
و تو نمی توانی به همه ثابت کنی که هر
شب با عاشقانه هایش خوابت می کرد!
.
.
.

پک آخر است..اما انگار قرار است من زودتر خاموش شوم تا سیگار…
.
.
.

سخت بود فراموش کردن
کسى که
با او
باید همه چیز و همه کس را
فراموش مى کردم..

.
.
.

اگر بدانى وقتى نیستى
چقدر بیهوده ام..
تلخم..
خراب و هیچم..
اگر بدانى فقط!!
هیچوقت نمیروى..
حتى به خواب..

.
.
.

خلأ در هوا نیست…
در آغوش من است که خالى شده از تو…

.
.
.

کنار حوصله ام بمان..
تو نباشی دلم که هیچ،
دنیایم نیز تنگ مى شود..

.
.
.

آغوش گرمم باش..
بگذار فراموش کنم لحظه هایى را که در سرماى بى کسى لرزیدم..

.
.
.

راستش را بخواهید من اصلأ سیگارى نیستم.
دهانم
بوى لبهاى او را گرفته است..

.
.
.

تمام شهر از بس عاشقی کردند قهارند…
من اما…
ناشیانه دوستت دارم!!!!

.
.
.

حالم گرفت ازاین شهر که ادم هایش همچون هوایش نا پایدارند…
گاه انقدر پاک که باورت نمی شود،گاه انچنان آلوده که نفست میگیرد…

.
.
.

خدایا مرسی دیگه غم میل ندارم ، میشه یه پیک مرگ بریزی؟

.
.
.

گاهی دلت میخواهد همه بغضات از تو نگاهت خونده بشه ک جسارت گفتن کلمه هارو نداری… اما یه نگاه
گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثله:چیزی شده؟؟؟! اونجاست ک بغضتو با یه لیوان سکوتت سرمیکشی و
با لبخند میگی: نه هیچی…!

.
.
.

موقع نماز خوندن من فرشته ها عزا میگیرن..!نمیدونن ایاک نعبد را جزء عبادتام بنویسن یا جزء دروغ ام؟

.
.
.

دل تنگم برای لحظه های با توبودن.دلتنگم برای صدای گرم و دلنشینت.تا عمر بر این دنیا داشته باشم از
یادم نخواهی رفت.تا عمر دارم حسرت به دل میمانم.کاش یک لحظه دوستم داشتی…

.
.
.

تو صبح باش…
من تمام شب هاى تاریخ را تاب مى آورم…

.
.
.

سیاهى لبهایم از سیگار نیست..
لبهایم سیاهپوش هزاران حرف نگفته شده….

.
.
.

بی تابم نمیشوی… بی قراری نمیکنم… فراموشیمان مبارک…

.
.
.

چه روانشناس خوبى است، سیگار!
از تو که عصبانى ام
آرام آرام،آرامم میکند…

.
.
.

مادر!
من بهشت را زیر پایت ندیدم..!
زیر پاى تو آرزوهایى بود که از آن گذشتى…

.
.
.

“منـى” که کنـارش ” تــــو” نبــاشـد..!
“تــومنـى” نمـى ارزد…!

.
.
.

میروم تا دم میخانه کمى مست کنم..
جرعه بالا بزنم آنچه نبایست بکنم..
آنقدرمست ک جهانم برود..
استکان روى لبم باشد وجانم برود..
برود هرکه دلش خواست شکایت بکند..
شهر باید به من دیوانه عادت بکند..

.
.
.

نیاباران،نیا..
من و او ما نشدیم…
عاشقانه اش نکن..!

.
.
.

امشب بیا تاکمی قدم بزنیم…
تو با یارت…
من با یادت…

.
.
.

رفتنت..
نبودنت..
نامردیت..
هیچ کدام برایم سوال نشد..!
بغض خفه ام میکند..
چگونه نگاهت کرد که مرا اینگونه تنها گذاشتی؟؟؟؟

.
.
.

خط فقر..
جایی میان بودو نبودتوست….
جایی میان داروندارمن…

.
.
.

من آنقدر امروز و فرداهای نیامدن را دیده ام… ک دیگرهیچ وعده بی سرانجامی خواب و خیال آرزوهایم را
آشفته نمی کند!

.
.
.

اگر روزی داستانم رانقل کردی:بگوبی کس بودولی کسی رابی کس نکرد، تنهابود ولی کسی را
تنهانذاشت،دلشکسته بودامادل کسی رو نشکست،کوه غم بود ولی کسی روغمگین نکرد،شاید بد بود ولی
برای کسی بد نخواست …

.
.
.

قرارمان فصل انگور
شراب ک شدم بیا
توجام بیاور
من جان
جام را خالى از جان کن،
هراسى نیست.
فقط تو خوش باش
همین مراکافیست!!

.
.
.

نه تو میمانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی..
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت..
غصه هم میگذرد..
آنچنانی که فقط
خاطره ای خواهد ماند..
لحظه‌ها عریانند..

.
.
.

دارم قدم میزنم،باران هم می آید،برای من که مهم نیست…اما…
روزهای نبودنت باران برای خودش می بارد..

.
.
.

دست های تــــو
تصمیــــــم بــــود
باید میگرفـــتم و
دور میشــــدم….

.
.
.

فقط چند روز مانده به بهار ، این روزها فصل خرید است
کاش 
میان آنهمه لباس 
آغوش من را هم “پرو ” می
کردی

.
.
.

آستین خیالم،چه نخ نما شده است!
بس که هر روز چشمانم را از رویای تو پاک میکنم!

.
.
.

دردها فراموش میشوند ،
ولی همدردها هرگز…!
و من تنھا آنهایی را می خواهم
که حتى یادشان زندگی را
زیباتر میکند..!

.
.
.

گفتند دوستش داری ؟ گفتم دنیای من است.. گفتند دوستت دارد؟
گفتم تنها سوال من است……

.
.
.

گاهى وقتا دلم فقط سنگینى نگاهت را میخواهد..!
که زل بزنى بهم و من ب روى خودم نیارم…

.
.
.

قرارمان فصل انگور
شراب ک شدم بیا
توجام بیاور
من جان
جام را خالى از جان کن،
هراسى نیست.
فقط تو خوش باش
همین مراکافیست!!

.
.
.

ببارباران..
کمی آرام..
که پاییز هم صدایم شد..
که دلتنگی وتنهایی رفیق باوفایم شد..
ببار باران..
بزن برشیشه قلبم..
بکوب این شیشه رابشکن که درد کمتری دارد
اگر بادست توباشد..

.
.
.

به درمیکده رفتم،گفتم:ساقیا باده بده نوش کنم.
غم این زندگی تلخ فراموش کنم.
ساقی میکده گفت که جوان باده مخور..!
میسوزی
گفتمش ساقیا ماباده نخورده سوختیم!!!

.
.
.

زندگی در من موج میزند
من در زندگی دست و پا..!
اینجا
خبری از مرگ نیست…

.
.
.

دیگران میپرسند:
بیـداری؟
آری بی”دار”م…
چراکه اگر”دار”ی داشتم…
یا قالیه زندگیم راخودم میبافتم
یازندگیم
رابه”دار”میاویختم
و خلاص
پس بی”دار”بی”دار”م

.
.
.

وقتی که تمام شیرها پاکتی اند،
وقتی همه پلنگ ها صورتی اند،
وقتی که دوپینگ پهلوان میسازد!
ایراد مگیر که چرا عشق ها ساعتی اند…

.
.
.

یوسف می دانست تمام درها بسته هستند اما به خاطر خدا حتی به سوی درهای بسته دوید و درهای
بسته برایش باز شدند.اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،دنبال درهای بسته بدو.زیرا خدای تو و
یوسف یکیست.

.
.
.

پره هاى پنکه همیشه از هم دورند،ساختار عجیبیست،انسان ها حتى در ساخته هایشان هنر دورى را به کار
میبرند..
.
.
.

گل یاپوچ؟
دستت را بازنکن،حسم را تباه مکن
بگذار فقط تصور کنم
ک در دستانت
برایم کمی عشق پنهان است..

.
.
.

خودم را گول میزنم
میدونم این تار دیدم
از اشکی ک توی چشام جمع شده
ولی شیشه ی مانیتورم رو تمیز میکنم..

.
.
.

این روزها دلگرمی می خوام وگرنه چیزی ک زیاده سرگرمی..

.
.
.

گیرم تمام این صفحه ها را هم عاشقانه نوشتم
ازاین ستون تاآن ستون هیچ فرجی نخواهد شد
وقتی ک دلت برایم تنگ نمی شود..

.
.
.

واژه ها می آیند و میروند
فقط دلتنگی توست
که پای ثابت شعرهای من است!

.
.
.

وقتی خسته ام
وقتی کلافه ام
وقتی دلتنگم
بشقابهارا نمی شکنم
شیشه هارا نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم،دلت را نمی شکنم
دراین دلتنگی ها زورم ب تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است..

.
.
.

ذائقه ام پیر شده
۲۰ سالگی ام
طعم ۵۰ سالگی دارد..

.
.
.

در آینه دختری دیدم پریشان
هرچه میگفتم تکرار میکرد
خدا شفایش دهد
دیوانه بود..

.
.
.

چشم در چشمانم گفتی:
من هرشب در خواب میبینمت
خواستم بگویم:
نمیشود تو هم به بی خوابی من بیایی؟؟؟
حقیقت داره یا خوابه؟؟
که دستت توی دستاشه
محاله اون نمی تونه
مثل من عاشقت باشه
منو یادت میاد یا نه
همون که عاشقش بودی
چقد راحت یکی دیگه
جامو پر کرد به این زودی؟!

.
.
.

دردم را از مردم پنهان می کنم…
من تنها برای پنهان کردنش لبخند می زنم…
لبخندی که دیگر بیشتر از چند لحظه بر لبانم باقی نمی ماند…
تو نمی دانی چقدر سخت است که لبخند بزنی وقتی چشمانت پر از اشکند…

.
.
.

چهار فصل که حرفه
فصل پنجمی هست به نام تو،به هوای تو..
“روژین جونم میدونم ک دیره ولی تولدت مبارک عزیزم”

.
.
.

راه ک میروی عقب می مانم
نه برای اینکه نخواهم باتو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم رد پایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد..
تو فقط برای منی

.
.
.

اینکه یه نفر بهت بگه”مواظب خودت باش”حس خوبی داره
اما بهتر از اون وقتی هستش ک یه نفر بهت میگه”نگران نباش من باهاتم”

.
.
.

زمان نمیگذرد وقتی در انتظار دیدنش نشسته ای..

.
.
.

ریسمان به آسمان میبندم و ب زمین می آورمش تاکه نگویی دیگر”آسمان ب زمین نمی آید اگر نیایم”